نی نی
سلام زیبای خفته من خوبی عزیزم ؟
دوباره دلم هوای حرف زدن با تو رو کرده و اومدم تا یکم باهم گپ بزنیم اسم تاپیک این پست رو گذاشم نی نی چون قراره یه نی نی جدید بیاد تو جمع دوستای من و بابایی جون.
بابا جونی دوتا دوست صمیمی داره که ما خیلی باهاشون صمیمی هستیم و هر هفته یکشب رو باهم میگذرونیم و کلی میخندیم و خوش میگذرونیم .(محسن ومهناز جون) (جلال و ندا جون) و من و عشقم. حالا انشاا...میای و خودت میبینی چقد دوستای خوبی هستن .ندا جون 1ماه بعد از نامزدی ما عروش شد و رفت خونه خودش ولی مهناز جون دقیقا روز عقد ما عقد کردن وتقریبا به فاصله یکماه از هم رفتیم خونه خودمون.خلاصه این که چند وقت پیش ندا جون در یک حرکت سورپرایزانه گفت که یه نی نی تو راهی داره و کلی مارو خوشحال کرد تا اینکه دیروز رفته سونوگرافی و فهمیده که یه گل پسر قند عسل داره و انشاا...تا دی ماه به جمع 6 نفره ما اضافه میشه و انشاا..خوش قدم و پر خیر و برکت باشه. من داشتم به این فکر میکردم که بعدا ها که شما بیای این قند عسل میتونه یکی از دوست جونای خوبت بشه و با هم کلی بازی کنین حالا من نمیدونم که خدا جون شما رو دخترخانوم به ما هدیه میدن یا اقا پسرشایدم دوتا باشین ولی خب هیچ فرقی نداره من عاشق هر دو نوعشماین روزا خیلی هوا گرمه و از فردا ماه رمضون شروع میشه ما باید روزه بگیریم انشاا...خدا کمک کنه تا بتونیم بگیریم و مهمون خدا جون باشیم.من و بابایی خیلی دوست داریم شما زودتر بیاین پیشمون ولی خب فعلا یکم کار داریم و داریم آماده میشیم. من خیلی مطالعه میکنم درباره اینکه چه جوری آماده شم و .....5 روز دیگه دارم میرم سونوگرافی تا ببینم جایی که قراره شما بیای گرم ونرم هست واسه پذیرایی ازتون یا نه .بعد دیگه کم کم شروع کنم به جمع کردن مواد غذایی خوب و ذخیره اونا واسه شما تا انشاا...بتونم مثه یه میزبان خوب ازت مهمون نوازی کنم و نذارم آب تو دلت تکون بخوره عزیزم. خیلی دوستون دارم فهلا...
آقا جلال و ندا جون شکوفه زدن عشقتون مبارک امیدوارم به سلامتی به میوه بشینه و همیشه کنار هم لذت ببربن و شاد باشین