آغاز زندگی مامانی و باباییآغاز زندگی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
هم آشیونه شدن ماهم آشیونه شدن ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
مامان آیندهمامان آینده، تا این لحظه: 32 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
بابا جون آیندهبابا جون آینده، تا این لحظه: 35 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

TOPOLOOOOO

آخر آذر

سلام نی نی جونم خیلی این روزا سرم شلوغه و نمیتونم بیام واست خبرها رو تند تند بگم آخه نزدیک امتحانایه فایناله و خوب ما هم که طبق معمول هفته آخر یادمون میاد که چیزی به اسم درس وجود داره(میدونم بد آموزی داش این حرفم ولی میدونم که تو جنبه داری گلم) اول اینکه مامانی و محبوبه رفتن تو یه خونه جدید و کوچولو و من و بابا جون جون کلی رفتیم و خونشون رو براشون روبه راه و مرتب کدیم بعدش اینکه بابا جونت کلی سردرد داش باز این هفته که خداروشکر بهتر شده راستی امشب میخواییم بریم و تلوزیون بخریم منم تمام سعیم اینکه یه تلوزیون 50-60 اینچی بخریم ولی جون جون مخالف تلوزیون بزرگه ولی خب من همش به فکر توام که چقد دوس داری تو یه تلوزیون...
28 آذر 1392

اول آذر

سلام نی نی جون بالاخره بابا جون جون افتخار دادن و واسمون (واست) پست گذاشتن .نی نی جون نمیدونم پمسلی یا دخملی   شایدم هردوتاشی درهر صورت خوش به حالت به خاطر داشتن بابا به این خوبی نمیدونی چقد مهربون و خوبه وقتی پستشو خوندم اشکم در اومد......  ولی خب باز امروز بابایی رو بردم دکتر نمیدونم امسال چرا اینقد تندتند سرما میخوره . الهی فداش شم همش تو رختخواب بود و میلرزید . نی نی جون خیلی برامون دعا کن خیلی زیاد..... کاشکی زودتر امسال تموم شه آخه قراره بعد عید بریم خونه خودمون و من و باباجون از الان داریم روز شماری میکنیم تا اون روزا برسه انشاالله قربونت ...
2 آذر 1392

سلام بابایی

سلام عزیز دلم... خوبی؟ خدا خوبه؟ کی میای پس بابا جون؟!!! اینو بگم که من مثل مامان جونت خوشگل نمیتونم بنویسم و کلی از اون آدم کوچولو ها بذارم ولی خب بازم مینویسم. خودت خبر داری دیگه این روزا کلی سرمون شلوغه جیگرم... با مامان جونت (همون فرشته کوچولوم) داریم تلاش می کنیم که فردای هممون خوشگل تر باشه. آخ که اگه بدونی چقد قیافه مامانیت خنده دار میشه هر وق میگه تو کی میای؟ منم میگم هنو زوده ... 10 ساله دیگه... (الکی میگم ها)  . البته یه جورایی بابا فک کنم تو رو از من بیشتر دوس داره ها (پیش خودمون بمونه ) آخ که من با تو چقد حرف جدی بزنم ... آخ .    هر سوالی دوس داشتی بپرس خودم یک ساعت واست توضیح میدم...باشه؟&nbs...
26 آبان 1392

گاهی غمگین گاهی شادیم

سلام گلم  خوبی؟ خیلی دلم تنگ شده بود واست و واسه اینکه همه خبرا رو واست بگم. تو عنوان مطلبم تقریبا همه خبرا رو واست گفتم عزیزم این چن وقت خیلی خبرای خوب وبدی داشیم خوبش پیشرفت خوب خونمون بود که خدا روشکر داره تند تند پیش میره و بدش هم که ......شرایط روحی منه ولی قربون بابایی جون جونت برم که مثه یه فرشته اس یه فرشته نجات که میدونم خدا واسم فرستاده   و واقعا حسودیم میشه بهت که خوش به حالت که بابا به این خوبی داری باورت نمیشه چقد هواسش بهم هست و همش مراقبمه که همیشه خوب باشم و خوشحال، منم عاشقشم و از اعماق وجودم همیشه و همه جا از خدا جون سلامتیشو میخوام . حالا انشاا...بعدا ها میای و خودت میفهمی...
20 آبان 1392

بعد از چن روز...

سلام تپلی جون بعد از چن وقت بالاخره وقت کردم تا واست خبرهارو بگم اولا مامانی جون و محبوبه جون و بابایی واسه عید قربون یه بع بعیی آوردن واسه قربونی و کلی زحمت کشیدن و خلاصه دور هم خیلی خوش گذروندیم . بعدش اینکه بابا جون جون واسه مترجم حرم امام رضا جون درخواس داده انشاا...که قبول شه تو هم به خدا جون بگو که کمکش کنه لطفا خبر بعدی پیشرفت خونمونه عزیزم که به امید خداجون و با تلاشایه بابابزرگ و دوتا پسرایه گلش داره تند تند پیش میره راستی این ماه با باباجونی واسه خونمون کلی خرید هم داشیم که آخراش دیگه بابایی... همه چی خدا روشکر خوبه، خدا جون واسه همه چی مرسی   ...
12 آبان 1392

بابایی جون سرما خوده

سلام عسلچه خوبی ؟؟ امرو خیلی ناراحتم اصلا هم حالم خوب نیس  آخه بابا جونی سرما خوده و خیلی بدنش درد داره دیشب اومدم پیشش و خیلی مراقبش بودم ولی خب چیکا کنم که کارزیادی ا دسم بر نمیاد. خداروشکر کم کم خونه ها داره میاد بالا بابابزرگ جونت خیلی داره زحمت میکشه همش بالا سر کارگراست و هی از دستشون حرص میخوره   کاشکی خداجون کمکمون کنه و بابا جونی هم زودتر خوب خوب شه عزیزم تو که پیش خداجونی بهش بگو باباجونیمو زودتر خوبش کن! ...
27 مهر 1392

خونمون

سلام مامانی خوبی؟ خوش میگذره کناره خداجون؟؟؟؟ bebekhsh azizam taype farsim yekam konde alan ke daram vasat minevisam babaee joon joon dare be baba bozog komak mikone,akhe midoni darim ye khoone kochooloo misazim ta ma o maman mahnaz joon o amu reza hame dore ham bashim. elahi ghobone baba joonet beram ke emrooz engad khase shode akhe sobi daneshgah bodim bad a zohr ham baba joon class dash kholase ke khosh be halet ke baba be in khobi dariakhe kheyli mehraboone o hamash be fekre man o gahi be to ham fek mikone ba inke hanu kheyli doori vali khob...   ...
27 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به TOPOLOOOOO می باشد