آغاز زندگی مامانی و باباییآغاز زندگی مامانی و بابایی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
هم آشیونه شدن ماهم آشیونه شدن ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
مامان آیندهمامان آینده، تا این لحظه: 32 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
بابا جون آیندهبابا جون آینده، تا این لحظه: 35 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

TOPOLOOOOO

تفلد عید شما مبارک

سلااااااااااام به نی نی نانازم بعد از یک ماه کم رنگ بودن اومدم تا اول عید رو بهت تبریک بگم بعد هم یکم از اوضاع و احوال زمین واست بگم فرشته ی نازم دعا کن امسال سال خوبی واس همه آدما روی زمین باشه و واس من و باباجونی هم دعا کن تا امسال اتفاقات خوبی تو زندگیمون داشته باشیم و بریم تو کلبه کوچولومون و خوشگلش کنیم و همیشه خوشبخت باشیم و بعد که آماده بودیم واسه پذیرایی از شما از خدا جون بخواییم تا انشاا..شما رو بندازه تو دل مامانی خوب بریم سراغ این روزا قبل لز عید یعنی روز27/١٢/٩٢ روز تولد محبوبه جون بود که با مامانی اومده بودن خونه مامان مهناز، من و باباجونت هم با یه برنامه سورپرایز کننده اول واسه چهارشنبه سوری کلی بند و بساط آتیش بازی خریدیم و ...
20 فروردين 1393

پدیده ای به معنای واقعی پدیده!!!!!!!

سلام نی نی نازم امروز میخوام از اتفاقات این چن روز واست بگم جمعه من و بابا جونت با و بابابزرگ و مامانی مهناز رفتیم هایپر مارکت پدیده که خیلی بزرگ و عالی یود و یکم خرید کردیم روز شنبه بود که بابابزرگ مهربونت(پدر شوهرمهربون من) به بابا مهران گفته بود که اگه بعدازظهر بیکار بودی بیا تا هایپر مارکت پدیده بریم آخه تو روزنامه تبلیغ کرده که امروز ٤٠% تخفیف داره بعد مهرانی هم زنگ زد به من که شب میام از آموزشگاه  دنبالت تا بریم خرید خلاصه شب حاضر شدم و همسرگرام اومد دنبالم وسطای راه بودیم که دوباره مامان مهناز زنگ زد که جنساش تموم شده باشه فردا بریم خلاصه ما هم از نصفه راه برگشتیم و بی خیالش شدیم ولی آخه مگه امکان داره بزرگترین هایپر خاورمی...
19 اسفند 1392

بوی بهار

سلام نی نی نازم   ییهویی دلم خواست بیام و واست یه کم از حال و هوای این روزام بگم امروز با اجازتون کلاسای دانشگاه رو پیچوندیم و رفتیم ددر بابا جونتم که کلأ پاییییییییه آخه خیلی وقت بود فقط میرفتیم آموزشگاه و از اونجام دانشگاه و هیچ وقت خالی واسه بیرون رفتن دوتایی نداشیم خلاصه که از صبح تا ظهر رفتیم چندتا مرکز خرید  تا ظهر بعدشم با بابا جون جون ناهار رو با هم بیرون خوردیم . کم کم ننه سرما داره چمدونشو میبنده تا راهی بشه   بازارا پر از آدمه که همه در تکاپوی خریدسال نو هستن و پر از ماهی قرمز و فرشایی که از دیوار آویزون هستن و.... خیلی قشنگه این همه امید و جاری بودن زندگی وا...
7 اسفند 1392

روز عشق

سلام نی نی نازم بعد از چن وقت نبودن دوباره اومدم  چن روز پیش روز ولنتاین بود و بابا جون جون کلی منو سورپرایز کرد اولش قرار بود با رضا جون و فرزانه جون بریم بیرون ( فودکورت ویلاژ) ولی بعدش فهمیدیم که مامان مهناز لطف کرده و برامون شام درس کرده و ندا و حسین (پسر خاله و دختر خاله باباجون) رو دعوت کرده ما هم نقشه هامون نقشه بر آب شده خلاصه بابا مهرانی جون اومد دنبالم و اومدیم خونه مامان جون مهناز. بعد از این که باباجون و مامانی کادوهای جالبشون رو بهم دادن نوبت بابا مهرانی جون و رضا جون شد و کلی منو فرزانه سورپرایز شدیم خلاصه بابا جون جون علاوه بر هدیه های قشنگش  یه تخم مرغ رنگی خوشگل خودش واسم درس کرده بود که خیلی جالب بود و از ه...
28 بهمن 1392

مطالب کوتاه و جالب درباره بارداری

لایه های تشکیل دهنده جنین و وظایف آنها: جنين از سه لايه تشكيل می شود: 1 )اكتودرم      2 )اندودرم     3 )مزودرم   تمام اين لايه ها بعدها بافت ها و اعضا بدن نوزاد را شكل می دهند. لوله عصبي  كه از مغز ، رشته عصب ستون فقرات ، اعصاب و استخوان هاي پشت بشكل جوانه در بالاترين لايه كه اكتودرم ناميده مي شود، رشد خود را آغاز می کند. اين لايه همچنين باعث رشد پوست، مو، ناخن ها، غدد پستاني و ميناي دندان هم مي شود. درلايه مياني، قلب جنين و سيستم گردش خون او شکل گیری و فعالیت خود را شروع ميکنند. اين لايه همان مزودرم است. در هفته پنجم از بارداري در حقيقت قلب كوچك او شروع مي كند به ...
28 دی 1392

مطالب کوتاه و جالب درباره بارداری

نفوذ نور به داخل رحم فعالیت جنین را افزایش می دهد: در هفته 37 بارداري، وزن نوزاد در حدود 2/5 كيلو و قد او به طور متوسط 48.6 سانتي متراست. در اين زمان نوزاد به طور كامل مراحل رشد را سپري كرده است اما هنوز هم مي تواند روزهاي بيشتري در رحم بماند و از بودن در آنجا سود ببرد. اين روزها نوزاد به تمرين حركات تنفسي ادامه مي دهد. نفس كشيدن او زير آب به نظر هيجان انگيز مي آيد. اينطور نيست! در هفته 37 بارداري، پنجه هاي نوزاد از نظر رشدي تكميل شده است. زماني كه مادر دست خود را روي شكمش مي گذارد نوزاد سعي مي كند تا با مشت هايش انگشتان او را چنگ بزند. چند هفته پيش، نوزاد اين توانايي را پيدا كرده بود تا چشم هاي خود را به سمت نور حركت دهد ا...
28 دی 1392

امتحانا تموم شد

سلام به نی نی جون و همه دوستای خوبی که با نظراتشون کلی خوشحالمون کردن همین الان آخرین امتحانم رو هم دادم و خیالم راحت شد البته ناگفته نماند که با بابا جون جون کلی ت ق ل ب کردیم از شب یلدا تا الان فقط به وبلاگ دوس جونام سر زدم و واسشون کامنت گذاشم و اصلأ وقت نشد بشینم و واسه تپولوم خبرها رو بنویسم البته خب همه نی نی دارن و هی عکسا و شیرین کاریهاشو به همه نشون میدن ولی من که فعلأ نی نی ندارم که ... شب یلدا که من و بابا جونی و مامان مهناز و بابابزرگ و عمو رضا و فرزانه جون خونه بودیم و کلی گفتیم و خندیدیم و هله هوله خوردیم ولی بعد سه روز که از یلدا گذشت بعد اربعین رفتیم خونه فرزانه جون چون سال اولش بود که عروس خونواده شده بود ...
25 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به TOPOLOOOOO می باشد